بایگانی روزانه: آگوست 30, 2021

محرم که می‌شد اتاق کوچک خانه‌مان را سیاه می‌زدیم.

محرم که می‌شد اتاق کوچک خانه‌مان را سیاه می‌زدیم. جمعیت روضه‌مان هیچ‌وقت بیشتر از سه نفر نمی‌شد. بابا کنار تخت من می‌نشست و از روی مقتل می‌خواند و من و مامان گریه می‌کردیم. روضه‌ که تمام می‌شد، مامان برایمان چای می‌ریخت. چای را به نیت چای روضه می‌خوردیم و بعد برای تو دعا می‌کردیم و آرزو می‌کردیم که کاش به …

ادامه نوشته »