بایگانی برچسب: آنان را که از مرگ مي ترسند ، از کربلا مي رانند. شهيد سيد مرتضي آويني

آنان را که از مرگ مي ترسند ، از کربلا مي رانند. شهيد سيد مرتضي آويني

آنان را که از مرگ مي ترسند ، از کربلا مي رانند. شهيد سيد مرتضي آويني خاطره  نگاهش را دوخته بود يک گوشه ، چشم بر نمي داشت. مثل اين که تو دنيا نبود . آب مي ريخت روي سرش ، ولي انگار نه انگار . تکان نمي خورد . حمام پيران شهر نزديک منطقه بود. دوتايي رفته بوديم که …

ادامه نوشته »