بایگانی برچسب: 13. اندازه نگهدار كه اندازه نكوست

13. اندازه نگهدار كه اندازه نكوست

13. اندازه نگهدار كه اندازه نكوست يكى از شاهان ، شبى را تا بامداد با خوشى و عيشى به سر آورد و در آخر آن شب گفت : ما را به جهان خوشتر از اين يكدم نست كز نيك و بد انديشه و از كس غم نيست فقيرى (صبور) كه در بيرون كاخ شاه ، در هواى سرد خوابيده بود، …

ادامه نوشته »