خسته و رنجور، به مسجدى رسيد . داخل شد . وضويى ساخت و دو ركعت نماز خواند. سپس به گوشهاى رفت تا قدرى بياسايد .اما سر و صداى بچهها، توجه او را به خود جلب كرد . چندين كودك از معلم خود، درس مىگرفتند و اكنون وقت استراحت آنها بود. بچهها، در گوشه و كنار مسجد، پراكنده شدند تا چيزى …
ادامه نوشته »