فتح باب

فتح باب

بيا که کوه صبرمن، کف برآب ميشود

کبود جنگل غم وصبور زخم بيتوام

تو مثل غنچه،  روشني؛ پراز تب شکفتنى

زبان سبز آسمان،  نزول وحى چشم تو

سخاوت کلام تو،  کليد رمز ورازها

بُراق تيز پاى تو،  حرير اوج آسمان

به احترام چشم تو،  زمين قيام ميکند

دخيل بسته ام به تو دل شکسته را،  بيا!

دوباره خنده ميزند به روى سرخ لاله ها

  عبور لحظه هاى من، صف شتاب ميشود

نگو که باترانه اى دلم مجاب مى شود

دوباره خواب ديده ام که انقلاب ميشود!

به سايبان نرگست، شکوفه خواب مى شود

سؤال بسته ى زمان پر از جواب مى شود

چکاد کوه وتپه ها همه رکاب مى شود

حريف در کمند تو،  به پيچ وتاب مى شود

دعاى دلشکستگان که مستجاب مى شود

دريچه هاى بسته اى که فتح باب مى شود

حسين دارند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.