حماسه شهيد

حماسه شهيد

شهيد حماسه آفرين است ، بزرگترين خاصيت شهيد حماسه آفرينی اوست . در
ملتهايی كه روح حماسه ، مخصوصا حماسه الهی ميميرد بزرگترين خاصيت شهيد
اينست كه آن حماسه مرده را از نو زنده می‏كند ، لهذا اسلام هميشه نيازمند
به شهيد است ، چون هميشه نيازمند به حماسه آفرينی است ، حماسه‏های نو به‏
نو ، و آفرينش‏های نو به نو .

جاودانگی شهيد

يك كسی عالم است ، و از راه علم به جامعه خدمت می‏كند و در حقيقت از
كانال علم از فرديت خود خارج می‏شود و به جامعه می‏پيوندد ، شخصيت فرديش‏
از مجرای علم با شخصيت اجتماع متحد می‏گردد و آنچنانكه قطره با دريا متحد
می‏گردد . عالم در حقيقت ، جزئی از شخصيت خود را ، يعنی فكر و انديشه‏
خود را با اين پيوستن به اجتماع جاويد می‏كند .
يك نفر ديگر مخترع است ، از طريق اختراعش به جامعه می‏پيوندد ،
خدمتش به اجتماع اينست كه فن خودش ، صنعت خودش ، و خودش را از راه‏
صنعتش ، در اجتماع خودش جاويد می‏كند . يكی هنرمند است ، مثلا شاعر است‏
، خودش را از طريق فن و هنرش جاويد می‏كند .
يك نفر معلم اخلاق است ، اندرزگوست ، خودش را از راه اندرزهای حكمت‏
آميزش كه سينه به سينه منتقل می‏شود ، در جامعه جاويد می‏كند .
يكی هم شهيد است ، از راه خون خودش ، خودش را در اجتماع جاويد می‏كند
، يعنی خون جاويد در اجتماع بوجود می‏آورد .
به عبارت ديگر : يكی به فكر خود ارزش و ابديت و جاودانگی می‏بخشد و
آن عالم يا فيلسوف است ، يكی ديگر به فن و هنر يا صنعت خود ارزش و
ابديت و جاودانگی می‏بخشد و آن فنان و صنعتگر يا هنرمند است ، و ديگری به حكمتهای عملی و
راهنمائيهای خود . اما شهيد به خون خود ، و در حقيقت به تمام وجود و
هستی خود ارزش و ابديت و جاودانگی می‏بخشد . خون شهيد برای هميشه در
رگهای اجتماع می‏جهد . در حقيقت هر گروه ديگر به قسمتی از مايملك خود
جاودانگی می‏بخشد و شهيد به تمام مايملك خود . لهذا پيغمبر فرمود : « فوق‏
كل ذی بر بر حتی يقتل فی سبيل الله واذا قتل فی سبيل الله فليس فوقه بر»
. يعنی بالا دست هر نيكوكاری ، نيكوكاری ديگری است ، تا آنگاه كه در راه‏
خدا شهيد شود ، همين كه در راه خدا شهيد شد ، ديگر بالا دست ندارد .

شفاعت شهيد

در حديث است كه خداوند شفاعت سه طبقه را در قيامت قبول می‏كند ، يكی‏
طبقه انبياء ، بعد از آنها طبقه علماء ( در اينجا چون اسم اوصيا ذكر نشده‏
است ، و روايت هم از ائمه ما هست ، پس مقصود از علماء علمای ربانی‏
هستند كه در درجه اول ، شامل خود ائمه اطهار می‏شود و در درجه بعد شامل‏
علمايی كه واقعا راه آنها را در پيش گرفته‏اند ) . بعد فرمود : ثم‏
الشهداء ، از اين دو طبقه : از طبقه انبياء و طبقه ائمه و علمائيكه راه‏
ائمه را در پيش گرفته‏اند ، كه بگذريم ، طبقه‏ايكه در قيامت ظهور ميكند
برای شفاعت ، طبقه شهداء هستند .

اين شفاعت ، شفاعت هدايت است ، و ظهور و تجسم حقايقی است كه در
دنيا وقوع يافته است . بعد از انبياء و اوصياء و علمائی كه پيرو واقعی‏
آنها بودند ، شهدا هستند كه گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهی نجات‏
داده و به شاهراه روشن هدايت رسانده‏اند .
اميرالمؤمنين ( ع ) می‏فرمايد : خدا شهدا را در قيامت با بهاء و جلالی و
با عظمت و نورانيتی وارد می‏كند كه اگر انبيا از مقابل اينها بگذرند و
سوار باشند به احترام اينها پياده ميشوند . اينقدر خدا شهيد را با جلالت‏
وارد عرصه قيامت ميكند .

گريه بر شهيد

در صدر اسلام در ميان شهدای زمان پيامبر ، آنكه از همه بيشتر درخشيد و
به او لقب ” سيد الشهداء ” يعنی سالار شهيدان ، در آن زمان دادند ،
جناب حمزش بن عبدالمطلب عموی بزرگوار رسول اكرم بودند كه در احد شهيد
شد .
آنانكه به زيارت مدينه مشرف شده‏اند حتما به احد هم مشرف شده‏اند و
قبر جناب حمزه را در احد زيارت كرده‏اند .
حمزه كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود ، كسی نداشت ، خودش تنها بود ، وقتی كه پيامبر اكرم از احد برگشت به مدينه ،
ديد در خانه همه شهدا گريه هست جز خانه جناب حمزه ، حضرت فقط يك جمله‏
فرمود : ” « اما حمزش فلا بواكی له » ” يعنی همه شهدا گريه كننده دارند
جز حمزه كه گريه كننده ندارد . تا اين جمله را فرمود ، صحابه رفتند به‏
خانه‏هايشان و گفتند : پيامبر فرمود : حمزه گريه كننده ندارد . زنانی كه‏
برای فرزندان خودشان يا شوهرانشان ، يا پدرانشان ، يا برادرانشان‏
می‏گريستند ، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزش بن عبدالمطلب ،
آمدند به خانه حمزه و برای حمزه گريستند . و بعد از اين ديگر سنت شد هر
كس برای هر شهيدی كه ميخواست بگريد ، اول می‏رفت خانه جناب حمزه و
برای او ميگريست .
اين جريان نشان داد كه اسلام ، با اينكه با گريه بر ميت ( ميت عادی )
چندان روی خوشی نشان نداده است ، مايل است كه مردم بر شهيد بگريند ،
زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد ، شركت در حماسه او و
هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست .
بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسين عليه السلام كه همه شهادتها را
تحت الشعاع قرار داد ، لقب سيدالشهداء به ايشان انتقال يافت ، البته‏
به جناب حمزه هم سيدالشهداء گفته و می‏گوئيم ولی سيد الشهدای مطلق ، امام‏
حسين است .

يعنی جناب حمزه ، سيد الشهدای زمان خودش است و امام حسين عليه السلام‏
سيد الشهدای همه زمانها است . آنچنانكه مريم عذرا ” سيدش النساء ”
زمان خودش است و صديقه كبری ” سيدش النساء ” همه زمانها .
قبل از شهادت امام حسين ، آن شهيدی كه سمبل گريه بر شهيد بود ، و گريه‏
بر او مظهر شركت در حماسه شهيد و هماهنگی با روح شهيد و موافقت با نشاط
شهيد به شمار ميرفت جناب حمزه بود ، و بعد از شهادت امام حسين اين‏
مقام به ايشان انتقال يافت .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.