هشام بن سالم گويد:

1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّى مَنْ آذَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ لْيَأْمَنْ غَضَبِي مَنْ أَكْرَمَ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مِنْ خَلْقِى فِى الْأَرْضِ فِيمَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ لَاسْتَغْنَيْتُ بِعِبَادَتِهِمَا عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقْتُ فِى أَرْضِى وَ لَقَامَتْ سَبْعُ سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِينَ بِهِمَا وَ لَجَعَلْتُ لَهُمَا مِنْ إِيمَانِهِمَا أُنْساً لَا يَحْتَاجَانِ إِلَى أُنْسِ سِوَاهُمَا
اصول كافى جلد 4 صفحه :51 رواية :1
هشام بن سالم گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام مى فرمود: خداى عزوجل فرمايد: بجنگ بامن اعلان دهد آنكس كه بنده مؤ من مرا بيازارد، و از خشم من آسوده خاطر باشد آنكس كه بنده مؤ من مرا گرامى دارد، و اگر در ميانه شرق و مغرب زمين آفريده از آفريده هايم جز يك مؤ من و يك پيشواى عادلى با او نباشد، من بعبادت آندو از تمامى آنچه در زمينم آفريدم بى نياز باشم و هر آينه هفت آسمان و هفت زمين بخاطر او برپا باشند، و براى آندو از ايمانى كه دارند آرامشى فراهم سازم كه نيازى به آرامش ديگرى نداشته باشند.
شرح :

مجلسى (ره ) گويد: مقصود از بى نيازى خداوند بعبادت يكمؤ من و يك امام از عبادت ديگران پذيرفتن عبادت آندو است و گرنه خداى متعال غنى بالذات است و نيازى بعبادت هيچكس ندارد، و نيز مقصود از بودن يك مؤ من و يك پيشوا اعم است از اينكه بالفعل آن مؤ من موجود باشد يا بالقوه ، زيرا چه بسا پيمبرانى كه مبعوث شدند و تا مدتى كسى بآنها ايمان نياورد چنانچه در باب كمى عدد مؤ منين گذشت كه حضرت ابراهيم عليه السلام يك تنه عبادت خداى را ميكرد و كسى با او نبود تا آنكه خداوند او را به اسمعيل و اسحاق ماءنوس كرد، و بعضى گفته اند مقصود بيان حال اين امت است پس منافاتى با تنهائى پيمبران گذشته ندارد.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.