شهید احسان قاسم پور

چون كام جانم تشنه لقاي حضرت حق است كه با شراب وصل سيراب ميشود پس ميروم تا نماز خون بخوانم در درياي عشق شنا كنم. شهید احسان قاسم پور

دلم راضی نمیشد برود. گفتم : «اگر بروی شیرم را حلالت نمی کنم.» گفت : «قبول! یعنی راضی هستی من توی خیابان تصادف کنم و بمیرم ولی در جبهه شهید نشوم؟! اصلا اگر نگذاری بروم شکایتت را پیش حضرت زینب (سلام الله علیها) میکنم. مگر خون من از خون علی اکبر و علی اصغر امام حسین رنگین تر است؟» می دانستم حریفش نمیشوم. گفتم : «برو ، خدا به همراهت…»  شهید محمد رضا شمس الدین
منبع : فهمیده های کلاس – روایت هایی کوتاه از زندگی دانش آموزان شهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.