بگذار تا در ميان ستارههاى شب و تنهايى شب با تو سخنى داشته باشم ؛ بگذار تا از درد جدائي ات كه با غيبتت همه تكيه گاه مظلومان از بين رفته بنالم . پيش از تو آب معنىِ دريا شدن نداشت ولى مي دانم كه با حضورت در ميان مردم ، هر قطره آب معنى يك دريا را ميدهد و حتى گياهانى كه با نبودنت اجازه زيبا شدن نداشتند با تو گلستان ميشوند ؛ اما افسوس كه بوى غيبتت به مشام تنهايي ام ميرسد!