کلام شهدا فعلاَ انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین درآمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان. ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سرجنگ داریم و با این هدف ،جنگ با صدام ، مقدمه است. شهيد حسن باقري |
|
خاطره ای از شهدا
کاظم بارها گفته بود « من بعثی و فدایی صدام هستم » . یک روز آقای ابوترابی را به شدت شکنجه کرد ؛ طوری که تمام بدنش سیاه شده بود . با این وجود ، حاج آقا به کاظم احترام می گذاشت . رفتار حاجی او را به تدریج رام کرد تا جایی که یک شب پشت پنجرۀ اتاق آمد و عذر خواهی کرد . حاج آقا خودش گفت « آمد و با شرمندگی از من عذر خواهی کرد و گفت ، من تو را اذیت می کنم ولی تو به من احترام می گذاری ، از این به بعد با تو کاری ندارم . گفتم فکر می کنی اگر به تو احترام می گذارم به خاطر این است که تو امیری و من اسیر ؟ نه ، اگر آزاد بشوم و بالاترین پست را در ایران بگیرم و تو را دوباره ببینم بیشتر از این احترامت خواهم کرد » . کاظم بعثی و فدایی صدام ، چنان تحت تأثیر حاجی قرار گرفت که بعد از آن دست از خشونت برداشت و با کسی کار نداشت . مدتی بعد هم نماز خوان شد و در غیر ماه رمضان هم روزه می گرفت . بعثی ها وقتی دیدند رفتارش عوض شده او را از اردوگاه بردند . حجت الاسلام سيد علي اكبر ابوترابي |