کیفیت شهادت امام رضا (عليه السلام) 2
مأمون با دیدن امام، برخاسته و … ایشان را کنار خود نشاند؛ سپس آن خوشه انگور را به امام تعارف کرد و گفت: من از این انگور بهتر ندیدهام. امام فرمود: چه بسا انگورهای بهشتی بهتر باشد. مأمون عرض کرد: از این انگور میل کنید. امام فرمودند: مرا معذور بدار. مأمون عرض کرد: هیچ چارهای ندارید، مگر می خواهید ما را متهم کنید؟ نه، حتماً بخورید. آن گاه خودش خوشه انگور را برداشت و چند دانه از آن را خورد و سپس آن را به دست امام داد.
امام سه دانه خوردند و بقیه اش را زمین گذاشتند و فوراً برخاستند. مأمون پرسید: کجا می روید؟ امام فرمودند: به همان جا که مرا فرستادی. سپس عبایشان را به سر انداختند و به خانه رفتند و به من فرمودند: در را ببند، آن گاه در بستر افتادند…[1]
1. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج ۲، ص ۲۴۳٫