?در تجرد نفس ناطقه انسانى , علماى ما از قديم و حديث , ادله بسيار اقامه كرده اند كه نفس از عالم طبيعت نيست , موجودى است از آنسوى طبيعت ,از عالم متافيزيك , از عالم مجردات است , از عالم اله است
?مثلا يك دليل ساده , اين كه انسان بدنش را از اكل و شرب باز مى دارد.مانند يك مرتاض كه بر بدن غضب مى كند و مى خواهد او را ذليل بدارد , انسان روزه مى گيرد بدن تشنه است گرسنه است آب مى خواهد نان مى خواهد به او آب و نان نمى دهد
از حضرت رسول الله( ص)
روايت است كه معده مرتع شيطان است هر چه چراگاه شيطان آبادتر باشد رغبت شيطان به آن بيشتر خواهد بود
روزه يك رياضت شرعى است .
ناز پرورد تنعم نبرد راه بدوست
عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد
?يكى از آشنايان خدا رحمتش كناد در وسط تابستان در غير ماه مبارك رمضان روزه داشت , به او گفتم آقا شما در اين سن و در اين هواى گرم و سوزان روزه داريد ؟!
در جوابم گفت : من از اين بدن سيلى خورده ام , سركشى كرد و مرا به اين سو و آن سو كشانيد , حالا من مى خواهم انتقام بكشم و او را ذليل بدارم.
?بلكه انسان در غير حال روزه و رياضت هم براى حفظ وقار و موقعيت خود در نزد ديگران از تمايلات بدنى و خواهشهاى نفسانى خوددارى مى كند
غرض ما اين است , اين كه بدن است مى گويد من آب و نان و آسايش مى خواهم , و ديگرى قاهر بر او است و او را مهار كرده و از خواسته هايش باز داشته است , واين هر دو يك فرد انسان است , و اين هر دو توئى
من مى خواهم بدانم فرق بين آن تويى تو و اين تويى تو چيست , آن آمر و ناهى قاهر كيست؟..
____________________
#مجموعه_مقالات
حضرت علامه حسن زاده ی آملی روحی فداه
@Tohidesamadi