↶כنیــــا ٺلنگـــــر ↷
◥✧بهش زمین داده بودندنامه نوشته بود که نمیخواهم، می ترسم #آخرتم را با گرفتن این زمین #معامله کنم.
❊⇠باهاش صحبت کردند؛که قانعش کنندگفتند: شما که تنها نیستی خونواده ت هم هستن اوناهم حق دارن حرف گوش کن این زمین رو بگیر و بسازیعنی یه خونه هم سهم تو نمی شه ؟
❖✦طلاهای خانمش رافروخت و با قرض از این طرف و آن طرف، پول جورکرد. اسکلت خانه که عَلَم شد، دوباره نامه داد که نمیخواهم.
【 #نمیخواهم_آخرتم را با دنیا #معامله کنم دوباره آمدند همان حرف ها وصحبت ها..】
■یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 60
#شهید_صیاد_شیرازی
#خاطره
°•○●°•○●°•○●°•○●°•○●°•○●°•°
?ڪانال بصیرتی و شهدایی نشــان گمـــــنامي
telegram.me/joinchat/BH_v8Dz2p_ZA8Mn6iA3OBA