تحمل یک مرجع در برابر همسرش
.
علامه شیخ جعفر کاشف الغطاء رحمة الله علیه
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى مىکند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند، این قدر در مقام جستجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالیقدر گاهى که به داخل خانه مىرود، همسرش حسابى او را کتک مىزند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند، گفتند: آقا ما داستانى شنیدهایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را مىزند؟!
.
.
فرمود: بله! عرب است، قدرتمند هم هست، قوى البنیه هم هست، گاهى که عصبانى مىشود، حسابى مرا مىزند. من هم زورم به او نمىرسد، گفتند: او را طلاق بدهید، گفت: نمىدهم، گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند.
.
.
گفت: این کار را هم اجازه نمىدهم، گفتند: چرا؟ گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمتهاى خداست، چون وقتى بیرون مىآیم و در صحن امیرالمؤمنین(علیه السلام) مىایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز مىخوانند، مردم در برابر من تعظیم مىکنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمىدارد، همان وقت مىآیم در خانه کتک مىخورم، هوایم بیرون مىرود، این چوب الهى است، این باید باشد.
کانال سیره علما @sireolama