صبح بهار
فصل شکوفايى ماست، صبح بهارى که دارى
اى آسمانى ترينم! در آسمان مانده بر جاى با آسمانت انيسند گلهاى محبوب مهتاب باور کن اين ابرها هم، ذوق چکيدن ندارند در شام سرد بيابان، چشم انتظار تو مانده ست بعد از غروب ز مستان، همراه آواز باران |
شرقى ترين آفتاب است، آيينه دارى که دارى
صدکهکشان جاى پاى ازگشت وگذاريکه دارى خورشيد، پر مى گشايد در سايه سارى که دارى تا آذرخش نخيزد از ذوالفقارى که دارى فانوس چشمان زرد مجنون تبارى که دارى مى آيد از مشرقى سبز صبح بهارى که دارى |
سيد اکبر مير جعفرى