?عید به معنای باز شدن درهای خوشگذرانی‌ نیست؛

?عید به معنای باز شدن درهای خوشگذرانی‌ نیست؛ عید روزی است که درهای غیب الهی و برکات الهی باز می‌شود.
?عید را انبیای الهی تعریف می‌کنند و مشخص می‌کنند.

«غصه‌ها و شادي‌هاي انسان‌ها به اندازه ظرف وجودي‌شان است. آدم‌هاي کوچک کمترين حادثه‌اي آنها را خوشحال مي‌کند و از آن طرف هم با کمترين مصيبتي غصه‌دار و محزون مي‌شوند و آمد و شد پديده‌ها در درونشان دست مي‌برد. وقتي بزرگ‌تر شدند کم‌کم غم‌ها و غصه‌ها و شادي‌هايشان بزرگ‌تر مي شود. شما به عنوان مثال ببينيد طفل براي کمترين چيزي غصه مي‌خورد يا اگر شما برايش يک بازيچه تهيه کني خوشحال مي‌شود و جشن مي‌گيرد و اگر اين بازيچه را گم کند غصه مي‌خورد؛ ولي وقتي بزرگ و بالغ شد و جسم و روحش به بلوغ رسيد و طلب و خواسته‌هايش فرق کرد، ديگر شما همه بازيچه‌ها را هم برايش بخريد او را قانع و خوشحال نمي‌کند و حتي اگر بازيچه‌هاي دوره بچگي‌اش را هم گم کند غصه نمي‌خورد، براي اينکه روح او بزرگ شده و ديگر آن نيازها و غصه‌ها و شادي‌ها براي اين آدم مطرح نيست؛ به بلوغ رسيده و الان اگر ازدواج کند خوشحال مي‌شود یا اگر يک خانه بزرگي بخرد خوشحال مي‌شود. پس غصه‌ها و شادي‌ها عوض مي‌شوند؛ گرچه هر دو غصه است و هر دو شادي است ولي مي‌گوييد يکي کودکانه است و يکي براي يک انسان بالغ و رشيد و بزرگ است. غصه‌های انسان بالغ غصه‌هاي کودکي نيست و شادي‌هايش هم شادي‌هاي دوران کودکي‌اش نيست.

انبياء و اولياي الهي آمدند تا ما را بالغ و رشيد کنند تا بزرگ بشويم و بي‌خودي غصه نخوريم يا بي‌خودي خوشحال نشويم و آمد و شد دنيا در ما اثر نکند.

… با توجه به اين نکته اقوام و ملت ها براي خودشان روزهاي شادي و غصه و روزهاي عيد و عزا دارند؛ ريشه اينها متفاوت است. فرض کنيد يک ملتي در فلان جنگ پيروز شده، يا فلان کاميابي دنيايي برايش حاصل شده اين را روز شادي و عيد و جشن قرار مي‌دهد؛ و يا فلان‌جا شکست خورده اين را روز عزا قرار مي‌هد؛ اما خداي متعال پيامبرش را فرستاد که دست ما را بگيرد و از سر سفره دنيا بلند کند. معني بلند شدن از سر سفره دنيا اين نيست که آدم در دنيا کار نکند؛ اما انسان بايد زاهد باشد زيرا اگر زاهد نشدي براي دنيا کار مي‌کني و همه کارهايت هدر است؛ ولي اگر زاهد شدي و از دنيا بزرگ‌تر شدي باز هم کار مي‌کني ولي ديگر براي دنيا کار نمي‌کني؛ بلکه امير در دنيا هستي و نه اسير دنيا.
… آدم‌ها، ملل و اقوام خوشي و شادي و عيد و عزا دارند؛ اما تفاوتشان در ريشه عيدهايشان است. خداي متعال پيامبر گرامي را فرستاد که دست ما را بگيرد و از خاک بردارد و ما را به حضرت حق برساند؛ و به پيامبر(ص) مي‌فرمايد من براي امت تو اعيادي قرار دادم.
سوال اين است که آيا آن عيدها روزهايي هستند که درهاي کامجويي دنيا و خوش‌گذراني به رويشان باز شده؟ هرگز اين پيغمبر نيامده تا ما را سر سفره دنيا بنشاند. پس چه روزي عيد است؟ اگر اتفاقي از عالم بالا بيفتد و شرايطي باشد که درهايي از عالم رحمت و معرفت الهي و از خيرات و برکات الهي به روي يک امت باز شد و در شرايطي قرار گرفتند که درهاي بسته به رويشان باز شد آن وقت مي‌توانند عيد بگيرند و اين مي‌شود عيد اسلام. عيد اسلام وقتي حاصل مي‌شود که درهايي از معرفت و رحمت و غيب الهي و برکات آسماني باز شود که آن وقت مومنين عيد و جشن دارند و خداي متعال روزهای خاصی را براي مسلمانان عيد قرار داده است [«الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»]…».

? استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۳/۵/۶
? @ostadmirbaqeri

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.