یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی از من چیزی بخواد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من با کمال میل به آخرت این کار را بکنم شهيد مدافع حرم روح الله قرباني |
|
دو، سه ماه از شهادت مهندس حسنِ آقاسیزاده گذشت. یكی از همرزمان شهید ـ كه او هم بعداً به خیل شهدا پیوست ـ میگفت: «در اهواز، هفتهای سه روز كلاس اسلحه شناسی داشتیم و من مربی كلاس بودم. حسن آقا هم به كلاس میآمد. روزی او دو، سه بار در كلاس چرت زد. من تكه گچی را كه دستم بود، به طرفش پرتاب كردم كه به پیشانیاش خورد. ناگهان از جا پرید و گچ را برداشت و دو دستی به من داد. من از عمل خود شرمنده شدم. بعد از اتمام كلاس، یكی از دانشجویان گفت: ایشان را شناختید؟ گفتم: نه. گفت: ایشان معاون مهندسی قرارگاه خاتم الانبیاست و شما كم لطفی كردید. من خیلی ناراحت شدم. همان روز به دفترش رفته، عذرخواهی كردم. ایشان گفت: عذرخواهی ندارد. شما انجام وظیفه كردید. باید تنبیه میشدم. این حق من بود. من از آن روز شیفتهاش شدم شهيد حسن آقاسي زاده منبع : راوي: پدر شهيد، ر.ك: شهاب، ص175 منبع کلام شهدا:سايت 50سال عبادت |