مقلوب نمودن
و آن كلمه اى است كه اگر از آخر نيز بخوانيم باز همان شود مانند سگ مگس . شاعر گفته :
و مؤ لف در اشعارى كه قافيه اش انقلاب است گويد:
كاخ او مقلوب گشت از انقلاب . |
كه كاخ را اگر از آخر بخوانيم مى شود خاك …
قلب يا مقلوب بودن در قرآن مجيد
(( (ارض خضرا) و (كل فى فلك ) و (ربك فكبر).
كه اگر از آخر بخوانيم باز همان مى شود.
مقلوب بى نقطه در اشعار عربى
(( ملك الكلام لكل مالك الكام |
دعاك للروح و حور لك اعد. )) |
مقلوب در اشعار فارسى در هر مصرع
بها و عون زاد از نوع واهب . |
مقلوب در يك بيت عربى با نقطه
باز در اين اشعار
ارانا الاله هلالا انارا.(24) ))