اشعار

اشعار

هر جوانى كه بى ادب باشد
گر به پيرى رسد عجب باشد.
باشد به دل شكايت اگر از غمى تو را
با هيچكس مباد كه اظهار آن كنى
گر دوست است رنجه نمائيش دل زغم
ور دشمن است خاطر او شادمان كنى
وين هم غم دگر كه ز بيهوده گفتنى
دلشاد دشمنان و غمين دوستان كنى
ترسم اگر حكايت شبهاى غم كنم
غمگين شوى از اين غم او اين هم غم دگر(79)

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.