?پول نه، محبت میخواهم?
?زهرا کوچولو که از صبح برای صحبت با پدرش لحظه شماری کرده بود، بالاخره غروب پدرش را دید. با خوشحالی رفت پیش بابایش و گفت: بابا بابا! بابا، ولی پدرش طوری مشغول دیدن تلویزیون شد که انگار صدای دخترش را نمیشنود.
?زهرا به بابایش گفت: یک خبر خیلی مهم دارم، اما پدرش در مقابل به او یک ده هزار تومانی داد و به تلویزیون دیدنش ادامه داد. ✨زهرا با گریه به بابایش گفت: من پول نمیخواهم، بلکه نگاه و کلام مهربانانه تو را میخواهم(۱).
??یکی از عوامل اضطراب در کودکان توجه نکردن به آنان است.
?پینوشتها:
۱.رسول مهربانیها چه زیبا فرمودند: ??فرزندانتان را دوست بدارید و آنان را کانون مهر و محبت خود قرار دهید??.الکافی،ج۶، ص۴۹
@ostad_shojae