انقلاب ظهير ملتها

انقلاب ظهير ملتها

روح خود را كن قوى از انقلاب
جو همى آزادگى از انقلاب
آنكه شاهان را كند زنجير و بند
انقلابست انقلابست انقلاب
اين وطن آيد برون از زير ظلم
از قواى آهنين انقلاب
مرحبا بر ثائر جانباز حق
آفرين بر قهرمان انقلاب
الجزائر اخذ استقلال كرد
از شجاعان ويلان انقلاب
تاج از راءس شهان آيد برون
كاخشان گردد نگون از انقلاب
آنكه بد مسند نشين كاخ ظلم
كاخ اومقلوب شد از انقلاب
كو يزيد و پيروان راءى او
شد منغص عيششان از انقلاب
كوس شاهنشاهيش بر باد رفت
آفرين براين رجال انقلاب
مرد حق گردد فداى راه حق
مرد حق گردد شهيد انقلاب
مرد حق خواهان آزادى بود
مرد حق ترسى ندارد ز انقلاب
آنكه بيم اندر دل دولت نهاد
قائد دين بد زعيم انقلاب
آنكه شد آواره و دور از وطن
آن خمينى بود امير انقلاب
شيعيان را او بود رهبر همى
كى شود جاهل رئيس انقلاب
خيز از خواب گران اى احمدى
رو تو كوشش كن براى انقلاب

البته چون اين اشعار اولين اشعار من بود و در سن 21 يا22 سالگى در سال 1346 يا 1347 سروده شده است لذا وزن و قافيه خوبى ندارد از اهل ادب و هنر معذرت مى خواهم .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.