بهاريه نام اشعار ذيل است كه به مناسبت ميلاد حضرت سيد الشهداء حسين بن على عليهماالسلام در نجف اشرف در سال 1347 شمسى مطابق 1388 در سوم شعبان روز تولد آن حضرت سروده شد كه وزن و قافيه اش بر وزن اشعار سعدى ((اول دفتر بنام ايزدا دانا صانع و پروردگار حى توانا)) مى باشد.
بهاريه
قرص قمر شد برون و گشت هويدا |
فخر رسولان بود و آدم و حوا |
ز عرصه گيتى برفت ظلم و جهالت |
علم طلوع كرد در سراسر دنيا |
گشته همه جن و انس و جمله ملائك |
پر فرح ون پرسرور زان مه زيبا |
عرش خدائى بنغمه هاى دل افزا |
روى زمين نغمه هاى بلبل شيدا |
شبه حسين على مجوى به گيتى |
هم بود افضل زخلق و جمله نبى ها |
سيد و سبط و زكى و طيب و با حلم |
نجل و وصى عليست كان بود اعلا |
مادر او بهترين زنان جهان است |
بانوى با عز و جاه صفحه غبرا(162) |
جدا ابيشان كزوست نسل مطهر |
حضرت بوطلب است آن شه والا |
بنت اسد فاطمه است نور معلا |
فخر و مقام و شرف بس بود او را |
گشته همى جده اش خديجه كبرى |
كوبود اعظم زخلق و جمله اشيا |
ثانى امام است بهر او چو برادر |
خلق نكو دارد و هم اشراف واتقى |
فضل و شرافت تو دارى از همه اكثر |
خود تو امامى و هم كشنده اعدا |
كرده زبان را به مدح و شاءن تو گويا |
از رخ پرنور تو اى مظهر انوار |
روشنى شمس گشته چون شب ظلما |
گشته تولد همى به عرصه دنيا |
فطرس بى بال آن فرشته غمناك |
چون كه نظر كرد بر ملائك عليا |
ديده گشود و بديد جمله ملائك |
گشته روان از سما به عرصه سفلى |
با غم و اندوه سر به سوى سما كرد |
گفت كه با خود بريد اين تن مرضى |
گر چه شدم من بسى رانده درگاه |
ليك اميدم به توست بار الها |
جمله زبهر قدوم شاه شهيدان |
سوى زمين آمدند به دار شفايا |
فطرس غمگين چو كرد ديده به مولود |
بال و پر خود بسود بر شه والا |
از غم و اندوه و درد گشت وى آزاد |
اخذ شفا كرد و شد رها ز بلايا |
بار خدايا در اين سوم شعبان |
جمله ما را قرين عفو بفرما |
گر چه بود روز جشن و شادى مردم |
ليك بفكرم فتاد و قعه عشرا |
واقعه جانگداز طف نرود ياد |
ويژه كه طفل صغير آن يتلظى |
من بشگفتم زبى حياتى اعداء |
وزستم و ظلمشان به ارض معلى |
احمديان را گناه و ذنب ببخشا |