? «فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا…»

? «فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا…»

? به یادآر… آن‌شبی که با بغض و گریه سر کردی… هر ثانیه‌اش، هزارسال می‌گذشت. انگار شب را پایانی نبود، اما سپیده‌دم با تلنگر آفتاب بیدار شدی، غم را از صورتت تکاندی و نفس عمیقی کشیدی…

? از جایت بلند شدی و ایستادی تا قـوی‌تر از روزهای قبل تلاش کنی. غصه‌ها همین‌قدر کـوتاهند و سختی‌ها و انتظار همین‌قدر زودگذر…

? تمام شب‌ها صبح می‌شوند فقط کمی صبر می‌خواهد…
و تو در تمامی این لحظات از او کمک می‌خواستی از اویی که دلت آرام می‌گرفت از بودنش و گاهی صبرت را نذر ظهورش می‌کردی!

? #دلنوشته_مهدوی

☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.