رئيس جنيان در خدمت امام على (ع )
عصر خلافت اميرمؤ منان على (ع ) بود، آن حضرت در مسجد اعظم كوفه بالاى منبر سخن مى گفت ، و جمعيت بسيارى پاى منبر او، سخنانش را گوش مى كردند، ناگهان ديده شد، اژدهائى از طرف يكى از درهاى مسجد، وارد مسجد شد، مردم به جلو رفتند و خواستند او را بكشند، اميرمؤ منان (ع ) شخصى را به سوى آنها فرستاد كه به آنها بگويد دست نگهدارند و او را نكشند.
آن اژدها سينه كشان حركت كرد تا پاى منبر آمد و برخاست و روى دمش ايستاد، و به اميرمؤ منان (ع ) سلام كرد، حضرت اشاره كرد: بنشين ، تا خطبه تمام گردد، پس از پايان خطبه ، على (ع ) به آن اژدها توجه كرد و فرمود:
(تو كيستى ؟).
او گفت : (من عمروبن عثمان ) نماينده شما در ميان جنيان هستم ، پدرم از دنيا رفت ، و به من سفارش كرد تا به خدمت شما برسم و دستور شما را بدست آورم ، اينك نزد شما براى گرفتن دستور آمده ام ، تا چه دستور فرمائى ؟
امام على :(تو را به تقوا و پرهيزكارى دعوت مى كنم ، و سفارش مى كنم كه باز گردى و در ميان جنيان ، بجاى پدرت باشى ، و تو را به عنوان نماينده خودم در ميان آنها منصوب كردم ).
(عمرو) رفت و طبق وظيفه خود، بين جنيان حكومت كرد.
جابر جعفى مى گويد: ماجراى فوق را امام باقر(ع ) نقل كرد، من به آن حضرت عرض كردم : (آيا (عمرو) (نامبرده ) نزد شما نيز مى آيد، و آمدن او به خدمت شما واجب است ؟).
امام باقر(ع ) فرمود: آرى . (192)
|