شهید صدرزاده می‌گفت

شهید صدرزاده می‌گفت رو کرد به دوستش و گفت: «ابوالفضل، ما به
هیئت میاییم حسین حسین می‌گیم و به سر
و سینه می‌زنیم، بعدم میریم بیرون. این
طوری نمیشه.» دوستش گفت: «خب باید چه
کنیم؟» جواب داد: «بعد این عزاداریا باید عمل
خیر هم انجام بدیم.» دوستش پرسید:
«منظورت چیه؟» گفت: «مثلا جهیزیه دختری
رو آماده کنیم یا پول جمع کنیم به مردم کمک
کنیم. درسته عزاداری جزئی از مراسم ماست
که بایدم باشه، اما کنارش باید کارهای دیگه
هم انجام بدیم.»

@hadi_soleymani313

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.