زندگى متوسط، زندگى مورد علاقه پيامبر و خاندانش
روزى پيامبر(ص ) با همراهان (در صحرا) عبور مى كرد، شتر چرانى را ديد كه شترهائى را مى چراند، يكى از همراهان را نزد او فرستاد تا مقدارى شير از او بگيرد، فرستاده رسول خدا(ص ) نزد شتربان آمد و تقاضاى شير كرد.
شتربان : آنچه در پستان شترها است ، صبحانه قبيله مى باشد، و آنچه در ظرفها موجود است ، شام آنها است .
فرستاده رسول خدا(ص ) نزد پيامبر(ص ) باز گشت ، و گفتار شتربان را بازگو نمود.
پيامبر: (خدايا بر مال و فرزندان شتربان بيفزا).
سپس پيامبر(ص ) و همراهان از آنجا عبور كردند تا به گوسفند چرانى رسيدند، آن حضرت شخصى را نزد گوسفند چران فرستاد تا مقدارى شير از او بگيرد، فرستاده رسول خدا(ص ) نزد چوپان آمد و تقاضاى شير كرد، چوپان ، گوسفندها را دوشيد و آنچه شير در ظرف بود نيز در ميان ظرف پيامبر(ص ) ريخت ، و گوسفندى نيز براى آن حضرت به عنوان هديه ، فرستاد، و با كمال معذرت ، عرض كرد: (همين اندازه در نزد ما بود، اگر بيشتر بخواهيد باز به شما مى دهيم ).
پيامبر(ص ) درباره آن چوپان ، چنين دعا كرد: (اللهم ارزقه الكفاف : خدايا به قدر كفاف (اندازه تاءمين زندگى ) به او روزى بده ).
يكى از اصحاب ، به رسول خدا(ص ) عرض كرد: در مورد آن شترچران كه شير به شما نداد، دعائى نموديد كه همه ما آن دعا را دوست داريم ، و فرمودى : خدايا مال و فرزندش را زياد كن )، ولى در مورد چوپان كه شير به شما داد، دعائى كردى كه همه ما ناخوش داريم و فرمودى : (خدايا به اندازه كفاف ، به او روزى بده )؟
پيامبر در پاسخ فرمود:
ان ما قل و كفى خير مما كثر والهى
(همانا آنچه كم باشد و كفايت كند بهتر از آن است كه زياد باشد و موجب غفلت گردد.)
و در پايان فرمود:
اللهم ارزق محمدا و آل محمد الكفاف
(خدايا! به محمد و آل محمد به اندازه كفاف (نه كم و نه زياد) روزى بده )(441)
|