✅رفتار عجیب شهید برای فرار از غیبت

✅رفتار عجیب شهید برای فرار از غیبت

یک روز قرار شد که من، برادر ابراهیم اصفهانی و یکی از فرماندهان سپاه به محل جلسه برویم. پشت فرمان نشستم.
برادر اصفهانی‌کنار من و آن فرمانده در کنار برادر اصفهانی نشست.
در طی مسیر این فرمانده شروع به صحبت در مورد یکی از فرماندهان کرد.
برادر اصفهانی با مهربانی گفت: برادر، در مورد کسی که در جمع ما نیست حرفی نزن شاید مبتلا به غیبت شویم.
اما این بنده خدا بدون توجه به تذکرات به حرفش ادامه داد.
دوباره برادر اصفهانی گفت: دوست عزيز غيبت نكن من هم که شنونده غیبت هستم در گناه شما شریک می شوم.
این فرمانده باز حرفش را ادامه داد و گفت: مگه دروغ میگم؟

یکباره دیدم شهید اصفهانی فندک جلوی ماشین را در آورد و بدون هیچ حرفی به پشت دست خودش چسباند!

من شوکه شدم و زدم روی ترمز…
بوی دود و گوشت سوخته توی ماشین پیچید !
آن فرمانده هم مثل من زبانش بند آمده بود. همگی پیاده شدیم.
دست‌برادر ابراهیم اصفهانی سوخته بود…

او بدون اینکه به ما چیزی بگوید به خودش نهیب زد و گفت:
🔥 می بینی ابراهیم تحمل سوختگی دنیا را نداری، عذاب خدا را چطور میخواهی تحمل کنی؟…

✍️ راوی: محمد شریفی همرزم شهید

📙از گود مافیا تا گود قتلگاه. اثر گروه شهید هادی. صفحه ١٠٣

با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.