با بررسی مدلهای مختلف از فرازهای دعای جوشن کبیر، ذهنیت معرفتی نسبت به این دعای بزرگ و گرانمایه پیدا میکنیم.
یکی دیگر از مدلهای دعای جوشن کبیر، نسبت کل اشياء با خداوند تبارک و تعالی را در قالب اسما خدا ذکر میکند.
مانند این فرازها: «یَا مَنْ کُلُّ شَیْءٍ خَاضِعٌ لَهُ، یَا مَنْ کُلُّ شَیْءٍ خَاشِعٌ لَهُ، یَا مَنْ کُلُّ شَیْءٍ مَوْجُودٌ بِهِ، يَا مَنْ هُوَ إِلَهُ كُلِّ شَيْءٍ، يَا مَنْ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»
این فرازها نسبت تمامی اشیا و موجودات عالم را با خداوند مشخص میکنند. در واقع به انسان دیدگاه هستی شناسی میدهند و کمک میکنند تا بتوانیم قوانین ثابت در کل عالم هستی را شناسایی کنیم.
کل هستی خاضع و خاشع است برای خدا، کل هستی به واسطه خدا موجود شده. کل هستی انابه دارد به سوی خدا، کل هستی قائم است به خدا، کل هستی سیر میکند به سوی خدا، کل هستی تسبیح و حمد میکند برای خدا، کل هستی هیچ نیست مگر وجه خدا
فرازهای فوق العادهای که با هستی شناسی این امکان را ایجاد میکنند تا انسان متوجه شود چه قوانینی در کل عالم هستی جاری است. فهم جاری بودن قوانین در عالم هستی کمک میکند تا خودمان را با جریان هستی متناسب کنیم. پس ما باید خاضع و خاشع و خائف و منیب باشیم.
شناخت رابطه پدیدهها و هستی با خداوند باعث شناخت ویژگیهای ذاتی آنها و بهرمندی بهتر از این رابطه میشود.
دعای جوشن کبیر نه تنها خواندن خداست بلکه نسخهای است برای هستی شناسی. البته این موضوع برای تمامی ادعیه صادق است.