عشق بزرگتر
آيا اين بشرِ گرفتار و به اسارت رفته را مىتوان با چند جمله پند و اندرز، آزاد كرد و از كشش غريزهها و هوسها و حرفها و جلوهها رهايى داد؟ و از او مجاهدى ساخت كه از حب نفس آزاد شده باشد؟ و از او آزاد مردى بيرون كشيد كه از سر هستى خويش گذشته باشد و از او انسانى را آفريد كه بالاتر از فرشته پرواز كند و تمام هستى چشم انداز او باشد؟
اين آرزويى بيش نيست،هيچگاه انسانى را كه اسير هفتاد نفر است و در زنجير گرفتار، نمىتوان با يك كلمهى «بيا برويم» نجات داد.
اين بيچاره، هم نياز به دويدن دارد و هم پريدن، اما چگونه؟ آخر با چه پايى بدود و با چه بالى اوج بگيرد؟
براى تربيت انسان، براى ساختن بشر بايد در او عشقى آفريد كه از تمام غريزهها نيرومندتر باشد و بايد در او نيرويى گذاشت كه تمام زنجيرها را با خود بردارد و تمام نگهبانها را همراه بكش دو مادام كه اين عشق عظيم و اين نيروى بزرگ در انسان نيايد و پا نگيرد، براى انسان حركتى نخواهد بود و از بند اسارتها نجاتى نخواهد يافت.
استادعلی صفایی حائری
📚مسئولیت وسازندگی/ص۶۶و۶٧
👌کانال تخصصی نجات از گناه
🔗@nejatazgonah