در جریان تجربه ام، با نگرانی به سوی منزل خودمان رفتم. بسیاری از افراد را وقتی می دیدم، باطن اعمال و رفتارشان را متوجه می شدم.
متوجه منزل یکی از بستگان در همسایگی خودمان شدم.
پسر این خانواده را که دیدم اصلا باورم نمی شد. او همان تیپ ظاهری همیشگی با همان تی شرت را داشت اما صورت او شبیه خوک بود و در کثافت و نجاست غوطه ور بود.
اصلا نمی فهمیدم که چرا او اینگونه است.
تا اینکه خداوند به من لطف کرد و پس از مدت کوتاهی مرگ موقت، به زندگی برگشتم.
روز بعد همان شخص به ملاقات من آمد. ابتدا می ترسیدم به او نگاه کنم اما وقتی وارد شد با همان لباس ها اما شبیه انسان بود.
بعدها با او صحبت کردم و گفتم فلانی، جدیدا کار خاصی انجام می دهی؟
گفت: نه، چطور مگه؟
گفتم: هیچی، خوابت رو دیدم. توی عالم رویا دیدم تو نجاست غرق بودی و…
خندید و گفت: ای بابا، بی خیال. لابد مادرم چیزی بهت گفته؟
گفتم: نه، چی رو باید می گفته؟
دوباره لبخندی زد و گفت: چند وقته تو کار آب شنگولی هستم. مشروب ما خیلی کیفیت داره.
تعجب من بیشتر شد و گفتم یعنی چی؟
گفت: هم تولید می کنیم و میفروشیم، هم برا مصرف داخلی داریم. کیفیت کارمون خوبه، اگه خواستی بگو.
فقط باتعجب نگاهش کردم. جواب سوالم رو گرفتم و رفتم
📙به سلامتی. مشروبات در تجربیات و حکایات زیبای تاریخی. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
بیاد امام زمان مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

