30 : رهنمودهايى از ايه الله عبدالله جوادى املى – مدضلله العالى –
بسم الله الرحمن الرحيم
خداى سبحان مهمترين برنامه هاى انبيا را به عنوان تعليم و كتاب و حكمت و نيز به عنوان تزكيه نفوس انسانها تنظيم فرمود و مساءله تزكيه و تهذيب نفوس را بيش از تعليم افكار اهميت داد.
تزكيه ، راه عملى نفس است ، در قبال تعليم كه راه فكرى عقل است ، يعنى روح آدى وقتى در مسير مستقيم احكام الهى قدم برداشت ، شروع به تزكيه خويش مى كندن و تا در عمل نكوشد، نموى ندارد و تنها راه رشد دوح و نزاهت آن از نقص و برائت آن از عيب به مقدار مپسور همانا به دستور شرع است .
همان طور كه تفكرات علمى ، تزكيه عقل نظرياست و آن را در انديشيدن صحيح ، باور و شكوفا مى كند، امتثال احكام الهى تزكيه عقل عملى است ، و آن را در عزم زوال ناپذير و نيت صادق و خالص شكوفا مى كند، و چون جناح عقلى عملى روح ، جداى از جناح عقل نظرى وى نيست ، بلكه هر دو از شوون يك حقيقت به شمار مى روند، به طورى كه از يك نظر مى فهمد و از نظر ديگر در بدن و طبيعت اثر مى گذارد…
و نتيجه نهايى امتثال احكام الهى ، شهود حقائق عينى است و راهش … اين است كه هرگونه تعلقى كه براى پيمودن صراط مستقيم زيانبار است ، قطع شود. و ترتيب تعلقهاى رهزن از اين قرار است :
اولت تعلق به امورى كه خلاف دستور الهى است مانند علاقه به كار حرام يا مكروه
دوم ، تعلق به امورى كه خلاف دستور حق نيست ، گرچه مخالف ان هم نمى باشد مانند علاقه به كارهاى مباح و انس به امورى كه نه حرام است و نه مكوره ، ولى رجحانى در آنها نيست ، نظير مباحات زيرا اشتغال روح به آنها چهره جان را از انس به حق ، به انس به نفس متوجه مى كند و شيطان كه دار متن صراط مستقيم كمين نموده است (لا قعدن لهم صراطك المستقيم . (132)
مى كوشد كه سالك را در تمام مراحل از ادامه باز دارد. و اگر نتوانست او را از نظر اشتغال به حرام يا مگروه صيد كند،
مى كوشد او را به دام مباحات بياندازد.
سوم ، تعلق به امور استحبابى كه از اهتمام به كارهاى واجب باز دارد، يا علاقه به واجبهاى مهم ، تا از تعلق به واجب اهم مانع شود.
چهارم ، علاقه به واجب اهم و انس به ان و علاقه به تحصيل آن با از انحصار علاقه به ذات اقدس پروردگار محروم بماند. پنجم ، علاقه به ذات عابد، كه اين تعلق گرچه براى تحصيل نيرو در جهت عبادت و صرف آن در راه رضاى معبود است ، ليكن علاقه به ذات عابد مانند علاقه به عبادت و ديگر كارهاى خير علمى يا عملى ، مانع حصر محبت در خداوند و انحصار تعلق به ذات خداوندى است . بنابراين همه اين تعلقها به نوبه خود براى سالك كوى تهذيب رهزن مى باشد، كه بدون قطع آن علاقه ها پيمودن طريق تزكيه مپسور نخواهد بود.
و براى نيل به اين هدف رفيع ، صحت تمام اعمال عبادى مشروط به قصد قربت قرار داده شد، و تقرب نيز درجاتى دارد كه به پيمودن است هر كدام از آن درجات ، تحصيل مرتبه اى از مراتب تزكيه روح امكان پذير است ، و مهمترين عاملى كه در تهذيب نفس تاثير بسزايى دارد، آنست كه هر عمل عبادى فقط براى تحصيل رضاى خداى سبحان انجام مى شود، به براى رسيدن به منافعى كه بر آن عمل مترتب است ، زيرا آن منافع به عنوان فوائد اعمال عبادى مطرح اند، نه به عنوان علت غائى و هدف نهايى آن ، و با روشن شدن امتياز تامى كه بين منفعت يك عمل و علت غايى آن وجود دارد، مى توان از قيد فائده عمل آزاد شد، و به علت غائى آن همان لقاء الله است ، نائل آمد.
تمرين اين روش و ادامه اين مسلك موجب مى شود كه مزاياى هدف طلبى ، در همه شوون دفع و جذب انسان سالك ظهور كند، يعنى هم در ترك كارهاى خلاف و هم در پرهيز از مباح و هم در اشتغال به واجب و مستحب و هم در اهتمام به واجب اهم و ترجيح آن بر واجب مهم و مانند آن از وظايف دينى مى كوشد كه علت غائى آنها را در نظر دشاته باشد، نه منفعت و فائده آنها را، و آن گاه با تمام وجودش مى گويد: ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين . (133)
پس اگر كسى مؤ من بود و رفتار صالح داشت و در اثر اهتمام از تنگناى طبيعت پرواز كرد، تزكيه روح بهره او مى گردد. خداى سبحان به تزكيه روح انسانها، برنامه رسول اكرم صلى الله عليه و اله را محدود به تلاوت آيات و تعليم كتاب و حكمت نكرد، بلكه تزكيه را وظيفه مهم او دانست و روش پرورش روح را از برجسته ترين برنامه هاى آسمانى آن حضرت قرار داد.
تزكيه ارواح بد انسان است كه اول خود آن حضرت راه و رسم زندگى انسانى را پيمود و به دستورات آن عمل كرد، سپس به ديگران آموخت و به مردم گفت به همراه من بياييد و عمل كنيد. عمل صالح ، جان شما را شكوفا مى كند. اگر شرح صدر است ، محصول عمل صالح است ، و اگر مشاهده اسرار هستى است ، محصول عمل شايسته است ، زيرا در پرتو اعتقاد صحيح و عمل صالح ، روح به تعالى وجودى خويش مى رسد و هر چه درجه وجودى روح بالاتر باشد، شهود اشرار الهى و پذيزش فيضهاى غيبى بيشتر مى شود.
موساى كليم سلام لله عليه يك ماه ذيقعده با ده اول ذى الخحه را اربعين گرفت و با اخلاص خاص چهل شبانه روز تزكيه كامل روح نصيبش شد و در جريان فلما تجلى ربه للجبل (134)آن چنان حالى پيش آمد كه بورات بر آن حضرت نازل شد…
و سر اينكه از اين دوره اربعين به چهل شب تعبير شده است ، نه چهل روز، آن است كه قسمت مهم غيوضات در دليل است (ان ناشئه الليل هى اشد و طاو اءقوم قليلا). (135).
شب است كه انسان براى پرواز به سوى غيب آماده تر است ، چون سرگرميهاى فراوان روز مانع توجه تام روح است ( آن لك فى النهار سجا طويلا ) (136)شب است كه همه رامند و مزاحمتى در كار نيست . لذا انسان دلباخته حق ، فرصت مناسبى براى نيت خالص و زمزمه و مناجات پيدا مى كند و از آن لذت مى برد. شب زنده دارى است كه به عنوان سبيل لله تعبير شده است .
خلاصه آنكه شب زنده دارى در تهذيب روح اهميت بسزائى دارد، لذا پيامبران الهى اين روش را در تزكيه نفس به كار بردند و از آن بهره گرفتند و اسوه سائر سالكان شدند. قلب مى تواند در سايه صفا و تهذيب روح به جائى برسد كه جز اراده حق چيزى در آن پرواز نكند و ننشيند، و اين كار از عمل صالح و ايمان بر مى خيزد، نه از راه صرف علم و بحثعاى مدرسه . البته علمهاى حصولى عقل نظرى را نيرومند مى كند، اما ان اثر را به جان انسان نمى دهد كه بتواند اسرار ملكوتى را ببيند و جز حق چيزى نخواهد و هر چه خداوند خواست ، آن را انجام بدهد، زيرا اين خصوصيات محصول تزكيه روح است . و همان طورى كه صحابت سالكان كوى حق در تهذيب روح سهم بسزائى دارد، رفاقت با غافلان و مجالست با ساهيان و موانست با سيه دلان در تيرگى آن تاثير فراوانى دارد. لذا خداى سبحان به ارشاد شرايط تزكيه اكتفا نكرد، بلكه موانع آن را تذكر داد و از آنها نهى فرمود ( و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هواه و كان امره فرطا (137))
اميدارم خداى سبحان قلوب همگان را از تزكيه و تهذيب كامل بر خوردار فرمايد.
غفر الله لنا و لكم
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته