عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه :12 رواية :4
و نيز فرمود: هر كه خوى او بداست خود را شكنجه دهد.
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: زيرا خودش از خويشتن در رنج است و چون بر آشفتگى و حركات روحى و جسمى به تن و جانش زيان رساند، و چون غضبش فرو نشيند از كرده خويش پشيمان گردد و خود را سرزنش كند، و گذشته بدخوئيش را غالبا مردم تحمل نكنند و او را (در مقابل بد خوئيش ) آزار كنند، و از او كناره گيرى كنند و در هيچ كارى او را كمك نكنند، چون باعث آنها خودش بوده پس گويا خودش خويشتن را شكنجه كرده .
و بايد بدانيكه بسا مقصود از اينخبر و مانند آن تمامى خوهاى بد باشد، مانند كبر و حسد و كينه و نظائر آنها، زيرا تمامى آنها چيزهائى است كه انسان را در مفاسد بزرگ دنيويه اندازند، و در ايمان سستى آورند، و سبب كاهش كردار گردند.
و بايد بدانيكه بسا مقصود از اينخبر و مانند آن تمامى خوهاى بد باشد، مانند كبر و حسد و كينه و نظائر آنها، زيرا تمامى آنها چيزهائى است كه انسان را در مفاسد بزرگ دنيويه اندازند، و در ايمان سستى آورند، و سبب كاهش كردار گردند.