3- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ إِخْوَتِى وَ بَنِى عَمِّى قَدْ ضَيَّقُوا عَلَيَّ الدَّارَ وَ أَلْجَئُونِي مِنْهَا إِلَى بَيْتٍ وَ لَوْ تَكَلَّمْتُ أَخَذْتُ مَا فِى أَيْدِيهِمْ قَالَ فَقَالَ لِيَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ سَيَجْعَلُ لَكَ فَرَجاً قَالَ فَانْصَرَفْتُ وَ وَقَعَ الْوَبَاءُ فِي سَنَةِ إِحْدَى وَ ثَلَاثِينَ وَ مِائَةٍ فَمَاتُوا وَ اللَّهِ كُلُّهُمْ فَمَا بَقِيَ مِنْهُمْ أَحَدٌ قَالَ فَخَرَجْتُ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَيْهِ قَالَ مَا حَالُ أَهْلِ بَيْتِكَ قَالَ قُلْتُ لَهُ قَدْ مَاتُوا وَ اللَّهِ كُلُّهُمْ فَمَا بَقِيَ مِنْهُمْ أَحَدٌ فَقَالَ هُوَ بِمَا صَنَعُوا بِكَ وَ بِعُقُوقِهِمْ إِيَّاكَ وَ قَطْعِ رَحِمِهِمْ بُتِرُوا أَ تُحِبُّ أَنَّهُمْ بَقُوا وَ أَنَّهُمْ ضَيَّقُوا عَلَيْكَ قَالَ قُلْتُ إِى وَ اللَّهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه :47 رواية :3
اصول كافى جلد 4 صفحه :47 رواية :3
برخى از اصحاب ما گويد: كه بحضرت صادق عرض كردم : برادران و عموزادگانم خانه ام را بر من تنك كرده و از همه آن خانه مرا بيك اطاق آن پناهنده كرده اند، و من چنانچه در اين باره اقدام كنم آنچه در دست آنها است ميگيرم ؟ گويد: آنحضرت فرمود: صبر كن زيرا خداوند برايت گشايشى فراهم كند، گويد: من منصرف شدم ، و وبائى در سال صد و سى و يك بيامد و بخدا سوگند همگى آنها مردند و يكنفر از آنها باقى نماند، گويد: من بيرون آمدم (و بنزد آنحضرت رفتم ) همينه بر او وارد شدم فرمود: حال اهل خانه ات چطور است ؟ عرض كردم : بخدا سوگند همه آنها مردند، و يك نفر از آنها زنده نماند، فرمود: اين براى آن كارى بود كه بتو كردند، و براى آن آزاريكه بتو رساندند و قطع رحميكه كردند نابود شدند، آيا ميخواست كه زنده باشندذ و بر تو تنگ بگيرند؟ عرض كردم : آرى بخدا سوگند.
توضيح :
مجلسى (ره ) گويد: گفتار آنحضرت ((بعقوقهم )) متعلق است به ((بتروا)) كه بنابراين ترجمه آن چنين مى شود: و بواسطه آزاريكه كردند نابود شدند، و تو از قطع رحم آنها بپرهيز (پايان كلام مجلسى ره ) ولى ظاهر عبارت چنان بود كه ترجمه شد و من وجهى بر اين حمل نديدم لذا از تغيير ظاهر عبارت در ترجمه خود دارى شد.