3- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغِيبَةِ قَالَ هُوَ أَنْ تَقُولَ لِأَخِيكَ فِى دِينِهِ مَا لَمْ يَفْعَلْ وَ تَبُثَّ عَلَيْهِ أَمْراً قَدْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ لَمْ يُقَمْ عَلَيْهِ فِيهِ حَدٌّ
اصول كافى جلد 4 صفحه :60 رواية :3
اصول كافى جلد 4 صفحه :60 رواية :3
داود بن سرحان گويد: از امام صادق عليه السلام از غيبت پرسيدم (كه چيست ؟) فرمود: اين است كه درباره برادرت در دين او بگويى چيزيرا كه نكرده است ، و بزبان او منتشر كنى چيزيرا كه خداوند بر او پوشانيده بود و حدى درباره آن اقامه نكرده بود.
شرح :
در كلام حضرت كه فرمود: ((برادرت در دين او… )) دو احتمال مى رود، يكى آنكه مقصود برادر دينى باشد كه در اين صورت فهميده شود: كه غيبت كافر و مخالف جايز است ، و ديگر آنكه جمله متعلق به ((تقول )) باشد كه معنا چنين شود كه ((بگويى درباره دين او چيزى را كه نكرده است )) بنسبت دادن كفر و يا معصيتى باو، و هر دو احتمال را مجلسى (ره ) ذكر كرده است و سپس گويد: اين حديث دلالت كند كه غيبت شامل بهتان نيز مى شود و اين اصطلاح ديگرى است براى غيبت . سپس وجهى ذكر كرده براى اينكه مقصود همان غيبت اصطلاحى باشد و معناى تازه نباشد.