3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ ذُكِرَ عِنْدَهُ سَالِمُ بْنُ أَبِى حَفْصَةَ وَ أَصْحَابُهُ فَقَالَ إِنَّهُمْ يُنْكِرُونَ أَنْ يَكُونَ مَنْ حَارَبَ عَلِيّاً ع مُشْرِكِينَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَإِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ كُفَّارٌ ثُمَّ قَالَ لِى إِنَّ الْكُفْرَ أَقْدَمُ مِنَ الشِّرْكِ ثُمَّ ذَكَرَ كُفْرَ إِبْلِيسَ حِينَ قَالَ لَهُ اسْجُدْ فَأَبَى أَنْ يَسْجُدَ وَ قَالَ الْكُفْرُ أَقْدَمُ مِنَ الشِّرْكِ فَمَنِ اجْتَرَى عَلَى اللَّهِ فَأَبَى الطَّاعَةَ وَ أَقَامَ عَلَى الْكَبَائِرِ فَهُوَ كَافِرٌ يَعْنِى مُسْتَخِفٌّ كَافِرٌ
اصول كافى جلد 4 صفحه :94 رواية :3
اصول كافى جلد 4 صفحه :94 رواية :3
زراره گويد: نزد حضرت باقر عليه السلام از سالم بن اءبى حفصه پيروانش ذكرى بميان آمد پس (زراره يا ديگرى ) گفت : اينان منكرند كه هر كه با على عليه السلام جنگيده مشرك است ؟ حضرت باقر عليه السلام فرمود: پس (لابد) پندارند كه آنها كافرند، سپس بمن فرمود: كفر جلوتر از شرك است ، پس متذكر كفر ابليس شد در آنجا كه خداوند باو فرمود: سجده كن و او سرباز زد، و (مجددا) فرمود: كفر جلوتر از شرك است ، پس هر كه بر خدا دليرى كند و از اطاعتش سرباز زند و بر ارتكاب گناهان كبيره ايستادگى كند پس او كافر است ، يعنى استخفاف كرده (و سبك شمرده ) و كافر است .
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: سالم بن اءبى حفصه از كسانى است كه امام سجاد و حضرت باقر و حضرت صادق عليه السلام روايت نقل كند و زيدى مذهب بوده و از سران آنها است ، و حضرت صادق عليه السلام او را لعنت و تكذيب و تكفير كرده است و در ذم او روايات زيادى رسيده .
و در جمله ((يعنى مستخف كافر)) كه در آخر حديث است گويد: ظاهر اين است كه گفته يكى از راويان حديث است ، و گفته شده : كه شايد كلام امام عليه السلام باشد و مقصود اين باشد كه در صورتى بكفر تارك اطاعت حكم شود، كه استخفاف كند، يا مقصود اين باشد كه آنكه هميشه ترك اطاعت كند ناچار بايد استخفاف كننده هم باشد.
و در جمله ((يعنى مستخف كافر)) كه در آخر حديث است گويد: ظاهر اين است كه گفته يكى از راويان حديث است ، و گفته شده : كه شايد كلام امام عليه السلام باشد و مقصود اين باشد كه در صورتى بكفر تارك اطاعت حكم شود، كه استخفاف كند، يا مقصود اين باشد كه آنكه هميشه ترك اطاعت كند ناچار بايد استخفاف كننده هم باشد.