خانه » اسلام شناسی -شهدا » از شهادت مرا باکي نيست. شهيد حسين فارابي

از شهادت مرا باکي نيست. شهيد حسين فارابي

 از شهادت مرا باکي نيست. شهيد حسين فارابي

خاطره

 داييش تلفن کرد گفت «حسين تيکه پاره رو تخت بيمارستان افتاده ، شما همين طور نشسته اين؟» گفتم «نه. خودش تلفن کرد. گفت دستش يه خراش کوچيک برداشته پانسمان مي کنه مي آد. گفت شما نمي خوادبياين. خيلي هم سرحال بود.» گفت « چي رو پانسمان مي کنه؟ دستش قطع شده. » همان شب رفتيم يزد، بيمارستان. به دستش نگاه مي کردم .گفتم «خراش کوچيک! » خنديد. گفت « دستم قطع شده ، سرم که قطع نشده .»
شهيد خرازي

23   شهــيد محــمد ابراهيم همت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.