124 – پيامبر نيز دائم الصلوات است !
معاصر نورى در كتاب درالسلام از شيخ احمد بن شيخ نقل كرده كه : يكى از عارفين و دوستداران اهل بيت عليهم السلام نزد من آمد، من پاره اى از فضايل صلوات بر پيامبر (ص ) و اهل بيت او را بازگو كردم .
او بسيار خوشحال شد و رفت .
پس از مدتى در يك روز جمعه نزد او رفتم ، ديدم كه او مشغول حمد خداوند است . از او علت شكرگزارى اش را پرسيدم ، او گفت : من در هر پنج شنبه بسيار بر پيامبر (ص ) صلوات مى فرستادم تا اين كه ديشب مشغول صلوات بودم كه خوابم برد، در خواب ديدم پيامبر و امير المؤ منين عليه السلام فاطمه زهرا سلام الله عليه و همه امامان عليهم السلام از آسمان پايين آمدند و اطراف من نشستند. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله شروع به صحبت با من نمود به گونه اى كه گويى من يكى از آشنايان او بودم . من نيز از آن حضرت سؤ الاتى نمودم و او جواب داد. سپس به من بشارت داد، در آن حال شخص آشنايى را ديدم كه شبيه ترين مردم به پيامبر (ص ) بود. از خواب برخاستم ؛ اما آن شخص را نشناختم . بسيار ناراحت شدم و گفتم : اين شخص كه بود كه در خواب او را شناختم ؛ اما در بيدارى نشناختم !؟
پس باز مشغول فرستادن صلوات شدم تا اين كه مجددا خوابم برد، در خواب دوم پرسيدم : آن شخص نورانى كه بسيار شبيه پيامبر (ص ) است ، چه كسى است ؟
گفتند: آن صلوات تو است كه خداوند او را به صورتى زيبا در آورده است .
من باز هم به فرستادن صلوات ادامه دادم تا آن كه در شب ديگرى در خواب ديدم پيامبر و امامان را، شخصى به من گفت : سرت را بلند كن !
وقتى سرم را بلند كردم ، ديدم آن بزرگواران مشغول ذكر هستند، آن شخص به من گفت : آيا مى دانى چه ذكرى مى خوانند؟
گفتم : نه .
گفت : آن ها همان ذكرى را مى گويند كه تو بدان مداومت دارى ؛ يعنى آن ها نيز مشغول فرستادن صلوات اند.
من با خوشحالى از خواب برخاستم ، حمد خدا را به جاى آوردم كه به من توفيق داد.