اسماعيل جعفى گويد:

6- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مُثَنًّى عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الدِّينِ الَّذِى لَا يَسَعُ الْعِبَادَ جَهْلُهُ فَقَالَ الدِّينُ وَاسِعٌ وَ لَكِنَّ الْخَوَارِجَ ضَيَّقُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ مِنْ جَهْلِهِمْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأُحَدِّثُكَ بِدِينِيَ الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ فَقَالَ بَلَى فَقُلْتُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ أَتَوَلَّاكُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ مَنْ رَكِبَ رِقَابَكُمْ وَ تَأَمَّرَ عَلَيْكُمْ وَ ظَلَمَكُمْ حَقَّكُمْ فَقَالَ مَا جَهِلْتَ شَيْئاً هُوَ وَ اللَّهِ الَّذِى نَحْنُ عَلَيْهِ قُلْتُ فَهَلْ سَلِمَ أَحَدٌ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ لَا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ نِسَاؤُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ ثُمَّ قَالَ أَ رَأَيْتَ أُمَّ أَيْمَنَ فَإِنِّى أَشْهَدُ أَنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا كَانَتْ تَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه :128 رواية :6 
اسماعيل جعفى گويد: از حضرت باقر (عليه السلام ) پرسيدم : از آن دينى كه بر بندگان روا نيست نسبت بدان نادان باشند (و بايد بدانند كه آن چه دينى است ؟) فرمود: دين وسيع است ، ولى خوارج از روى نادانى خودشان بر خود تنگ گرفتند (و گرفتار شدند) عرض كردم : قربانت (اجازه مى فرمائيد) من دين خودم را كه بر آن هستم براى شما باز گويم ؟ فرمود: آرى ، عرض كردم گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست ، و گواهى دهم كه محمد بنده و رسول اوست ، و آنچه از جانب خداوند آورده است قبول دارم ، و شما را دوست دارم ، و از دشمن شما و هر كه بر شما بزرگى كند و استيلاء خواهد و خود را امير و حاكم بر شما داند، و حق ششما را بستم بگيرد بيزارم ؟ فرمود: تو چيزى را نادان نيستى ، اين همانست كه به خدا سوگند ما هم بر آن هستيم (و بدان معتقديم ) عرض كردم : آيا كسى كه اين امر را نداند (و از عذاب خداوند يا خلود در آتش ) سالم ماند؟ فرمود: نه ، مگر مستضعفان ، عرض كردم : آنها كيانند؟ فرمود: زنان و فرزندان شما، سپس فرمود: آيا ام ايمن را ديده اى ؟ همانا من گواهى دهم كه او اهل بهشت است در صورتى كه آنچه شما بر آنيد (و بدان معتقديد) نمى دانست . 
توضيح :

فيض عليه الرحمه گويد: شايد ام ايمن نام زنى در آن زمان بوده است كه نزد مخاطب معروف بوده ، و محتمل است كه مقصود همان ام ايمنى بوده است كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده و آن حضرت صلى الله عليه و آله گواهى داد كه او از اهل بهشت است ، و مجلسى (ره ) گويد ام ايمن همان آزاد شده رسولخدا (ص ) بوده و از گواهان فدك است ، خاصه عامه از پيمبر (ص ) روايت كنند كه او اهل بهشت است ، تا آنجا كه گويد: ((و ما كانت تعرف ما انتم عليه ….)) يعنى در صورتيكه او امامت ساير امامان جز اميرالمؤ منين عليه السلام را نميدانست و در اينبار معذور بود چون نشنيده بود و حجت بر او تمام نشده بود، و هم چنين مستضعف بهمين جهت معذور است ، و اما درباره امامت اميرالمؤ منين و معرفت نداشتن ام ايمن بدان بسيار بعيد است و اينكه ام ايمن زن ديگرى بوده باشد كه نزد مخاطب معروف بوده بعيدتر است (پايان ) و اين اشاره بكلام فيض (ره ) است ، ولى اين استبعاد زيادى كه مجلسى عليه الرحمة كرده و جهش ظاهر نيست بلكه از سياق روايت ظاهر گردد كه بعيد نيست مقصود آن ام ايمن نبوده باشد، زيرا گواهى دادن حضرت صادق عليه السلام باينكه او اهل بهشت است با اينكه پيش از آن رسولخدا (ص ) بدان گواهى داده ، و نشناختن او آنچه شيعيان زمان حضرت صادق عليه السلام بدان معتقد بوده اند با اينكه او در زمان خلاف عثمان از دنيا رفته چندان مهم نبوده و هم چنين از لفظ ((اءرايت )) و ديگر مطالب استفاده شود كه احتمال فيض (ره ) چندان بعيد نيست .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.