223 – ايمنى از تلخى جان كندن

223 – ايمنى از تلخى جان كندن
فرد صالحى به عيادت بيمارى رفت ، او آخرين لحظات زندگانى اش را مى گذرانيد، به او گفت : دوست من ! آيا جان كندن تلخ است ؟
بيمار گفت : من جز شيرينى و خوبى نمى بينم ، و هيچ گونه تلخيى را حس ‍ نمى كنم .
آن شخص صالح متعجب شد؛ زيرا او مى دانست كه دل كندن از اين دنيا و جان دادن بسيار ناگوار و تلخ است .
شخص بيمار چون تعجب او را ديد، به او گفت : تعجب مكن ؛ زيرا من حديثى از پيامبر (ص ) شنيده بودم كه : هر كس زياد بر من صلوات بفرستيد، از تلخى جان دادن در امان است . از آن پس من به فرستادن صلوات مداومت نمودم و بسيار صلوات فرستادم . اينك تو علت جان دادن راحت مرا فهميدى .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.