4- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ بَهْرَامَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ جَاءَنَا يَلْتَمِسُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ وَ تَفْسِيرَهُ فَدَعُوهُ وَ مَنْ جَاءَنَا يُبْدِي عَوْرَةً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اللَّهِ إِنَّنِي لَمُقِيمٌ عَلَى ذَنْبٍ مُنْذُ دَهْرٍ أُرِيدُ أَنْ أَتَحَوَّلَ عَنْهُ إِلَى غَيْرِهِ فَمَا أَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّكَ وَ مَا يَمْنَعُهُ أَنْ يَنْقُلَكَ مِنْهُ إِلَى غَيْرِهِ إِلَّا لِكَيْ تَخَافَهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 176 رواية : 4
اصول كافى جلد 4 صفحه : 176 رواية : 4
4 عمروبن جميع گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه نزد ما آيد و فقه و قرآن و تفسير انرا جويد از او دست بداريد (تا بيايد و فرا گيرد) و هر كه نزد ما آيد تا عيبى كه خدا پوشانده است فاش كند او را دور كنيد (و از آمدنش به نزد ما جلوگيرى كنيد)) يكى از آنمردم (كه حاضر بود) عرض كرد: قربانت بخدا سوگند همانا من دير زمانى است دچار گناهى هستم و هرچه خواهم كه از آن گناه بسوى كار (نيك ) ديگرى بيرون روم و آنار وانهم نتوانم ؟ حضرت باو فرمود: اگر راستگوئى پس همانا خدا تو را دوست دارد و چيزى جلوگير او نشده كه تو را از آن بكار (نيك ) ديگرى نقل دهد جز اينكه (خواهد) كه تو از او در ترس باشى .
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: عورت بچيز قبيح گويند، و بهر چيز كه از آن شرم آيد و ظاهر اين است كه مقصود اظهار و آشكار نمودن گناهان خودش باشد كه اعتراف بآن موجب حد و تعريز بوده ، دستور داد كه ((آنها را دور سازيد)) تا نزد ما بگناه خود اقرار نكنند بلكه (برود) و ميان خود و خداوند توبه كند، و محتمل است مقصود اظهار عيبب ديگرى بوده كه مشهور بدان نشده چه براى غيبت كردن از او يا براى اداء شهادت ، زيرا پنهان كردن عيبها بهتر است ، لكن احتمال اول ظاهرتر است و در كتاب حدود مؤ يدى بر آن بيايد، و گفته شده است : آنحضرت جمعى از اصحابش كه فراست داشتند به آنها دستور داده بود كه از ورود كسانى كه اهل افشاء اسرار هستند به نزد آنها جلوگيرى كنند، زيرا با شدت خوف و تقيه كه در كار بوده فاش شدن اسرار ائمه عليهم السلام براى آنها و شيعيانشان مصلحت نبوده است .