| 
 
 سردار شهیدعلی اصغر درودی نائب  | 
|
| خاطره
 می گفت روزی از پله های دبیرستان ابن سینا _ همدان _ که بالا می رفتم لحظه ای تردید مرا فرا گرفت. نمی دانم به خاطر چه بود. گفتم خدایا اگر می گویند قادری و بدون اذن تو هیچ کاری انجام نمی شود، همین الآن نگذار که از این پله ها بالا بروم. در همان موقع بود که پاهایم بر زمین میخکوب شد و توان کوچکترین حرکتی را در خود ندیدم.  شهیدجعفر حجازی  | 
|
بیاد امام زمان  مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
				

