ز رويت حاصل عشاق حيراني است حيراني از آن زلف و از آن کاکل پريشاني، پريشاني ز بزم عشرت وصلت همه حرمان و نوميدي ز جام شربت هجرت همه خون دل ارزاني ندانستم که مهرويان به عهد خود نميپايند از آن عهد و از آن پيمان پشيماني، پشيماني