ما از مرگ نمیهراسیم، اما میترسیم که بعد از ما، ایمان را سر ببرند. شهید مهدي رجب بيگي |
|
خاطره
منبری، دارد در فضیلت ماه رمضان سخن می گوید که جمعیت به زور کنار زده می شود تا مرد تازه وارد و پاسبانهای اطرافش صف اول جا شوند. منبری در تعریف از تازه وارد باب سخن می گشاید. تعاریفش به تملق رسیده که صدای جوان همه را میخکوب می کند. – خفه شو! این امینی که از او تعریف می کنی، لجن است، دزد است. منبری به پت پت افتاده و جمعیت هم به ولوله … … محمد علی آرام در مغازه برادر نشسته و انگار نه انگار که مسجدی را به هم ریخته! شهید محمد علی رجایی |