شهيد سيد مرتضي آويني

 مکه برای شما، فکه برای من! بالی نمی خواهم، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند. شهيد سيد مرتضي آويني

خاطره

زمان شاه بود. همه سرصف ايستاده بوديم که چند نفر با کارتن هاي موز و کيک، وارد مدرسه شدند. قبل از اينکه موز و کيک به هر نفر بدهند، ازش مي پرسيدند: «طرفدار شاهي يا خميني؟» اگه مي گفت شاه، بهش مي دادند. نوبتش که شد ديدم با چهره ي سرخ شده، کيک و موز را گرفت،زد زمين وبا فرياد گفت:« نه موز و کيکتون رو ميخوام،نه شاه نادونتون رو.من عاشق امام هستم.» بعدش هم از مدرسه دويد بيرون. مادرش مي گفت: اون روز بعد از مدرسه، رفت هرچي پول توجيبي داشت، عکس امام خريد و آورد خونه و با سنجاق چسبوند روي سينه اش.  شهید بختیار احمدی
منبع : گلاب سیاه ، ص8

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.