سردار شهید مجید بشکوه

از شما می خواهم که از یاد خدا غافل نباشید و نگذارید ابر قدرتها و دشمنان دین ،به وسیله غرور جوانیتان !شما را به فحشا بکشند. سردار شهید مجید بشکوه

خاطره

ايام عمليات قدس 3 بود كه در اورژانس فاطمه زهرا (س ) برادرى را آوردند كه هر دو دست او قطع شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مى كردند، ايشان را بر روى برانكارد گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسؤ ول تعاون آمد تا از اين رزمنده سؤ الاتى بپرسد. ولى چشمانش را بسته بود و جواب نمى داد و راحت خوابيده بود. همگى فكر كرديم شايد شهيد شده باشد. به دنبال آن بوديم كه مقدمات كار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده كنيم . ناگهان ديديم كه چشمانش را باز كرد و با يك متانت خاص گفت : برادر! ببخشيد كه جواب شما را ندادم ، چون فكر مى كردم اگر به اتاق عمل بروم شايد وقت زيادى طول بكشد و نمازم قضا مى شود. آن موقع كه شما سؤ ال كرديد مشغول خواندن نماز بودم . 
منبع : نماز عشق – راوی:عبدالله رضايى فرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.