79 – برات آزادى و عنايت رضوى (ع )
محب صادق اهل بيت جناب حيدرآقا تهرانى نقل نمود در چند سال قبل روزى در رواق مطهر حضرت رضا عليه السّلام مشرف بودم ، پيرمردى را كه از پيرى خميده شده و موى سر و صورتش سفيد و ابروهايش بر چشمش ريخته حضور قلب و خشوع او مرا متوجه ساخت تا وقتى كه خواست حركت كند ديدم عاجز است از حركت كردن . او را يارى كردم در بلند شدن . پرسيدم منزلت كجاست تا تو را به منزل رسانم ، گفت در حجره اى از مدرسه خيرات خان او را تا منزلش رساندم و سخت مورد علاقه ام شد به طورى كه همه روزه مى رفتم و او را در كارهايش يارى مى كردم . اسم و محل وحالاتش را پرسيدم ، گفت اسمم ابراهيم از اهل عراق و زبان فارسى را هم مى دانست .
ضمن بيان حالاتش گفت من از سن جوانى تا حال هر ساله براى زيارت قبر مطهر حضرت رضا عليه السّلام مشرف مى شوم و مدتى توقف كرده وبه عراق مراجعت مى كنم و در سن جوانى كه هنوز اتومبيل نبود، دو مرتبه پياده مشرف و در مرتبه اول سه نفر جوان كه با من همسن و رفاقت و صداقت ايمانى بين ما بود و سخت با يكديگر علاقه و محبت داشتيم و مرا تا يك فرسخى مشايعت كردند و از مفارقت من و اينكه نمى توانند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند. هنگام وداع با من گريستند وگفتند تو جوانى وسفر اول و پياده به زحمت مى روى ، البته مورد نظر واقع مى شوى ، حاجت ما به تو آن است كه از طرف ما سه نفر هم سلامى تقديم امام عليه السّلام نموده و در آن محل شريف ، يادى از ما بنما پس آنها را وداع نموده وبه سمت مشهد حركت كردم . پس از ورود به مشهدمقدس با همان حالت خستگى و ناراحتى به حرم مطهر مشرف شده پس از زيارت در گوشه اى از حرم افتادم و حالت بى خودى و بى خبرى به من عارض شد در آن حالت ديدم حضرت رضا عليه السّلام به دست مباركش رقعه هاى بى شمارى است و به تمام زوار از مرد و زن حتى بچه ها رقعه اى مى دهد چون به من رسيدند چهار رقعه به من مرحمت فرمود، پرسيدم چه شده ؟ به من چهار رقعه داديد، فرمود يكى براى خودت و سه تا براى سه رفيقت . عرض كردم اين كار مناسب حضرتت نيست ، خوب است به ديگرى امر فرماييد اين رقعه ها را تقسيم كند.
حضرت فرمود: اين جمعيت همه به اميد من آمده اند و خودم بايد به آنها برسم پس يكى از آن رقعه ها را گشودم چهار جمله نوشته شده بود((بَرائَةٌ مِنَ النّار وَامانٌ مِنَ الْحِسابِ وَدُخُولٌ فِى الْجَنَّةِ وَاَنَ ابْنُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله )).
از اين داستان دو نتيجه مى گيريم : يكى كثرت راءفت و عنايت و مرحمت حضرت رضا عليه السّلام است در باره زوار قبرش به طورى كه هركس به اميد نجات به آن حضرت پناهنده شود در باره اش شفاعت خواهد فرمود و هيچ كس از در خانه آن بزرگوار محروم نخواهد گشت .
ديگر آنكه : هركس به راستى آرزوى زيارت آن حضرت را داشته باشد و او را ميسر نشود و از ديگرى التماس كند كه به نيابت او زيارت كند مانند همان كسى است كه زيارت مى كند آن حضرت را و اين مطلب اختصاصى به زيارت آن حضرت ندارد بلكه در جميع امور خيريه است ؛ يعنى هركس كار خيرى را دوست دارد و به راستى آرزوى رسيدن به آن در دلش باشد و انجام دادن آن برايش ميسر نباشد و دوست دارد كسى كه آن را انجام مى دهد، يقينا مانند همان كس خواهد بود و به مثل ثواب او خواهد رسيد و شواهد اين مطلب از روايات بسيار است :
از آن جمله جابر بن عبداللّه انصارى گاهى كه به كربلا براى زيارت قبر شريف حضرت سيدالشهداء عليه السّلام مشرف شده بود پس از زيارت قبور شهداى كربلا، آن بزرگواران را خطاب نموده و گفت به خدا قسم ! ما با شما شريك بوديم در آنچه داخل آن شديد. عطية بن سعد كوفى كه همراهش بود به او گفت چگونه ما با شهداى كربلا شريك هستيم در حالى كه در فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نزديم و آنها ميان سر و تنشان جدايى افتاد، فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه شدند:
((فَقالَ لى يا عَطِيَّةُ سَمِعْتُ حَبيبى رَسُولَ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله يِقَوُلُ مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِر مَعَهمْ وَمَنْ اَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ شَرِكَ فى عَمَلِهِمْ وَالَّذى بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نِيَّتى وَنِيَّةِ اَصْحابى عَلى مامَضى عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ وَاَصْحابُهُ))(39)
يعنى ((جابر گفت اى عطيه ! از حبيب خود رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى فرمود: هركس قومى را دوست دارد با آنها محشور شود و هركس عمل قومى را دوست دارد در آن عمل با آنها شريك باشد، سوگند به آن خدايى كه محمد صلّى اللّه عليه و آله را به راستى فرستاد نيت من و اصحاب من همان است كه حسين عليه السّلام و اصحابش بر آن نيت درگذشتند)).
از آن جمله حضرت رضا عليه السّلام به ريان بن شبيب فرمود((يَابْنَ شُبَيْبِ اِنْ سَرَكَ اَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوابِ مِثْلُ ما لِمَنِ اسْتَشْهَدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتى ما ذَكَرتَهُ يالَيْتَنى كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً))(40).
((اى پسر شبيب ! اگر تو را مسرور مى كند كه بوده باشد براى تو از ثواب مانند ثواب آن كسانى كه با حسين عليه السّلام شهيد شدند پس هرگاه ياد آن حضرت كنى بگو((يا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً)).
يعنى ((اى كاش ! بودم با اصحاب حسين عليه السّلام پس به سعادت بزرگى مى رسيدم )) .
ناگفته نماند كه رسيدن به مانند ثواب شهدا وقتى است كه در اين تمنا صادق باشد؛ يعنى كشته شدن در راه خدا ميل قلبى او باشد به طورى كه اگر زمينه آن پيش آيد، علاقه به خود و اولاد و مال و مقام مانع او نگردد پس كسى كه حب به ذات و شهوات و علاقه به دنيا تمام دلش را احاطه كرده به طورى كه اگر در واقعه كربلا مى بود اين علاقه ها نمى گذاشت كه جزء شهيدان گردد در گفتن جمله ياليتنى كاذب است .
يك نفر از اهل علم مى گفت سالها در غرور و اشتباه بودم و خود را با شهداى كربلا در ثواب شريك مى دانستم تا اينكه شبى در خواب صحنه كربلا را به تفصيلى كه در كتب مقاتل است مشاهده كردم و خود را نزديك امام عليه السّلام ديدم پس قاسم بن الحسن عليه السّلام را ديدم كه رفت ميدان و كشته شد، به خاطرم گذشت كه چون امام عليه السّلام ديگر ياور ندارد الا ن به من امر به جهاد مى فرمايد،پس از ترس به عقب رفته كه خود را پنهان نمايم پس اسبى را ديدم بر آن سوار شده به سرعت فرار كردم تا از شدت هول از خواب بيدار شدم پس دانستم عمرى در اشتباه بودم و تمناى كشته شدن در راه خدا كه ورد زبانم بود، خالى از حقيقت و دروغ بوده است .
غرض از نقل اين جمله اين است كه خواننده عزيز گرفتار غرور نگردد و بداند اولاً رسيدن به ثواب شهدا در صورتى است كه تمناى حقيقى باشد و آن هم با احاطه حب دنيا بر دل محال خواهد بود و عمرى بايد در جهاد با نفس و نبرد با هوى و هوس در رنج و شكنجه باشد تا حقيقتى پيدا كند و اگر شهيد در ميدان جنگ يك مرتبه قرار مى گيرد و كشته و راحت مى شود لكن شخص مجاهد با نفس ، عمرى در ميدان نبرد با نفس و شيطان است و در حديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله آن را ((جهاداكبر)) ناميده است .
و ثانيا در صورتى كه تمناى حقيقى باشد مانند ثواب شهيدبه او داده مى شود نه عين آن ؛ زيرا آن درجه و مقامى كه خداوند به شهداى كربلا در برابر فداكارى عجيب آنها به ايشان مرحمت فرموده به هيچ شهيدى از اولين و آخرين نداده چه رسد به كسى كه تنها همان تمنا را داشته باشد، بلى در برابر تمنايش اگر حقيقتى داشته باشد ثوابى بمانند و شبيه آنچه به شهدا داده تفضلاً مرحمت خواهد فرمود.