سردار شهید رحیم آنجفی

خواهرم حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل‏حجاب دشمن را می‏بینی و دشمن تو را نمی‏بیند. سردار شهید رحیم آنجفی

خاطره

دخترمون نه روزش بود که علی از منطقه اومد. برای عقیقه ، گوسفند خریدو شروع کردیم به تدارکات مقدمات مهمونی.برنامه ریزیها شد ، مهمونها هم دعوت شدند. یه مرتبه زنگ زدن گفتند: ماموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز. وقتی به من گفت خیلی ناراحت شدمو کلی گریه کردم. بهش گفتم: ما فردا مهمون داریم ، برنامه ریزی کردیم. وقتی حال من رو اینطور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنشو کنسل کرد. گفته بود:بی انصافیه اگه همسرمو تنها بزارم ، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم. اگه بیام اهواز با روح جوانمردی سازگار نیست.  شهید سید علی حسینی
منبع : .چشم بی تاب ص94

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.