به كليه برادران و خواهران توصيه تهذيب نفس و تزكيه نفس دارم و به نظر حقير بهترين راه آن شناخت و معرفت است. شهيد عزت الله عسگري |
|
خاطره
یک روز گرم تابستان ، با مهدی و چندتا از بچه های محل ، سه تا تیم شده بودیم و فوتابال بازی میکردیم . تیم مهدی یک گل عقب بود. عرق از سر و روی بچه ها می ریخت . بچه ها به مهدی پاس دادند ، او هم فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد؛ تو همین لحطه حساس ، به یکباره مادر مهدی آمد روی تراس خانه شان که داخل کوچه بود و گفت : مهدی ، آقا مهدی ، برای ناهار نون نداریم؛ برو از سرکوچه بگیر مادر. مهدی که توپ رو نگه داشته بود ، دیگه ادامه نداد . توپ را به هم تیمی اش پاس داد و دوید به سمت نانوایی ! شهید مهدی زین الدین |