برادران و خواهران مسلمان! به ياد خدا باشيد كه «والله اعلم» و هر وقت بر شما فشار مىآيد، در نمازتان از خدا كمك بخواهيد و صبر را پيشه ى خود كنيد موسى آقايى
زودتر از هر روز آمد خانه؛ اخمو و دمق. ميگفت ديگر برنميگردد سر كار، به آن ميوهفروشي. آخر اوستا سرش داد زده بود. خم شد صورتش را بوسيد و آهسته صداش كرد. ابراهيم بيدار شد، نشست. اوستا آمده بود هرطور شده، ناراحتي آن روز را از دل او درآورد و بَرش گرداند سر كار. اوستا ميگفت «صد بار اين بچه را امتحان كردم؛ پول زير شيشهي ميز گذاشتم،توي دخل دم دست گذاشتم. ولي يه بار نديدم اين بچه خطا كنه.» شهید ابراهیم همت منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مريم برادران