صلح امام حسن (ع) با معاويه 2
حضرت بر منبر رفتو مردم را به جهاد دعوت كرد,ولى كسى اجابت نكرد, اما با تحريص و ترغيب عدىّ بن حاتم گروهى برخاستند و با او موافقت كردند. امام فرمود: به نخيله برويد, ولى مى دانم به گفته خود وفا نخواهيد كرد, چنان كه با امام على (ع) وفا نكرديد.
حضرت به نخيله رفت و متوجّه شد که اكثر آن ها كه اظهار اطاعت كرده بودند, حضور ندارند، امام در نخيله سخنرانى كرد. بعد از اتمام سخن مردى از قبيله كنده را به نام «حكم » با چهار هزار نفر به سوى لشكر معاويه فرستادودستورداد: در منزل انبار توقف كنيد تا فرمانم برسد, اما وقتى به انبار رسيدند و معاويه از قضيه مطلع گرديد, پيكى نزد «حكم» فرستاد كه اگر به طرف ما بيايى و از حسن بن على (ع)دست بردارى, يكى ازولايت شامات را به تو مى دهم و پانصد هزار درهم برايش فرستاد. او با دويست نفر از اقوام و دوستان نزديك خود به معاويه ملحق شد. امام مرد ديگرى را از قبيله بنى مراد, همراه چهارهزار نفر به سوى انبار فرستاد كه او هم فريب معاوبه را خورد و به او پيوست.
ادامه دارد …